۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه

وداع با خاطرات

شاید بیش از ده روز بود که نتوانسته بودم وبلاگم را باز کنم. نه به خاطر مساله فیلتر بلکه به خاطر فشردگی کارهایم. یعنی تابستان است و قرار بوده من کمی استراحت و تفریح کنم! بگذریم، می خواستم راجع به خاطرات و دلبستگی هایی که ما آدم ها به خیلی چیزها داریم بنویسم.
پیش میاد که افراد به بعضی اشیاء حتی خیلی بی ارزش، دلبستگی های خاصی پیدا می کنند. گویا آن شیئی با خاطرات از دست رفته آنها گره خورده، به طوری که حتی وقتی شیئی جدیدی را جایگزین آن می کنند باز از دور انداختن شیئی قدیمی خودداری می کنند.
نمی دانم تا چه اندازه وابستگی ما به اشیاء یا درواقع به آن خاطرات گذشته منطقی و عقلانی است خصوصا که نهایتا باید برای همیشه دل کند و رفت. اما تا زمانی که هستی چطور؟
شرایط زندگی تا اندازه ای مرا مجبور کرده که از خیلی چیزهایی که بهشون کم و بیش وابستگی داشته ام دل بکنم و برم و یا حداقل آن طوری که باید و شاید نتوانم از آنها استفاده کنم. اما الان با تغییرات بیشتری دست به گریبان بوده ام و با چیزهایی باید وداع کنم که خاطرات چند دهه از زندگی مرا در خود جای داده بودند. اگر چه سخته اما گمان می کنم هر از گاهی برای انسان لازمه که یادش بماند که هیچ چیز ماندنی نیست و زندگی تنها خاطره ای است که در ذهن می ماند و آن هم !!!