چگونه مي توانم به عنوان يك ايراني و كسي كه تاريخ خوانده است از اتفاقي كه براي مقبره پرفسور پوپ؛ اين ايران شناس علاقمند و دلباخته به فرهنگ و تاريخ اين مرز و بوم، افتاد اظهار شرمندگي نكنم. انتظار نمي رفت عملكرد ايرانيان مدعي فرهنگ چند هزار ساله و آراسته به دين انسان مدار، با خفتگان خاك، آن هم كساني كه شيفتگي آنها را به اين جا كشانده بود چنين باشد. جاي بسي تعجب است. چه شده كه خواب مردگان را نيز آشفته مي سازيم.
من دکترای تاریخ هستم و در دانشگاه تدریس میکنم. شغل و رشته ام را عاشقانه دوست دارم و به مسائل اجتماعی علاقمندم. هدف من در این وبلاگ نوشتن مسائل علمی و تاریخی نیست بلکه بیشتر قصد دارم دغدغه ها و مسائل روزمره ای را که با آن مواجه می شوم بیان کنم. درواقع وبلاگ را نوعی ارتباط غیر رسمی با دانشجویان و دوستان می دانم.
۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه
۱۳۹۳ فروردین ۱۷, یکشنبه
تكرار
زندگي به حالت عادي خودش بازگشت. پس از يك دوره تعطيلات طولاني و بي خاصيت كه بيشترين روزهاش را سخت كسالت داشتم و هيچ كار مفيدي نتونستم انجام بدم، باز برگشتم تهران. فكر كنم اصلا تعطيلات به حال من سازگار نيست. هر وقت كار ندارم و فكر مي كنم مي شه كمي استراحت كرد و البته كارهاي عقب افتاده را انجام داد، يك موردي بالاخره پيدا مي شه كه تمام برنامه ريزي هام را بهم بزنه. نمي دونم كي فرصت مي شه اين همه كار نيمه كاره را تمام كرد؟!
اشتراک در:
پستها (Atom)