۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

ته مانده اختلافات سیاسی در فرهنگ عامه

مدتی بود میخواستم این مطلب را بنویسم ولی از یک طرف شک داشتم و از طرف دیگه نگران بودم که مبادا به هیچ قوم و ملیتی بی احترامی بشه. اما امشب جایی در جمع اصفهانی ها مهمانی بودم و موضع را مطرح و بر صحت آن یقین پیدا کردم. پس تصمیم گرفتم بنویسم.
یادمه وقتی به دبستان رفتم در زمره آموزش ها یادگرفتن برخی کلمات ناسزا بود. البته قابل ذکره که در اون دوره واقعا ما حرف زشت بلد نبودیم و حتی توی مدرسه هم هر کسی که از این جور حرفها می زد کارش به دفتر مدرسه و تنبیه ناظم و ... می رسید. بگذریم که امروز مثل نقل و نبات جوانان ما از کلمات رکیک حتی به عنوان نوعی ابراز محبت استفاده می کنند.این را هم بگم که همین کلمات هم که به نظرمون خیلی بد می اومد بیشتر شامل اسم چند تا حیوان زبان بسته بود که ما آدم ها رذالت های خودمون را به اونها نسبت می دیم. اما یک کلمه هم بود که برای من در همون دوره یک علامت سوال ایجاد کرده بود و اون کلمه "ازبک" بود که شاید بیش از هر کلمه دیگری برای نشان دادن زشتی و بدی بین بچه ها رواج داشت. وقتی توی یکی از درس ها فکر کنم جغرافیا یا اجتماعی سال سوم دبستان با نام اقوامی به نام ازبک برخوردم این سوال برام مطرح شد که چرا این تشابه هست؟ از معلم مون پرسیدم . او برای تفهیم مثال شیر را زد که خوب به چند معنی بکار میره! در ذهن کودکانه آن روز متقاعد شده بودم. اما بعدها وقتی تاریخ صفویه درس می دادم به این نتیجه رسیدم که اون پاسخ بسیار سرسری و غلط بوده. ریشه استفاده از این کلمه را باید در جنگ ها و اختلافات سیاسی صفویان و ازبکان جستجو کرد که حتی قرن ها بعد از فروکش کردن این جنگ ها هنوز در پایتخت صفوی خاطره آن باقی مانده است.

۷ نظر:

ز.م گفت...

می تونه موضوع جالبی واسه یه مقاله یا حتی رساله باشه استاد!

فائزه گفت...

شاید از این طرف هم به این مسئله بشود نگاه کرد که دید ما نسبت به دشمنمان آن موقع چه طور بوده و الان چه طوری شده . ...

ناشناس گفت...

خانم دكتر عزيز
اينجا تنها جايي است شايد كه سعي دارند با توهين و تحقير نسبت به ملت هاي ديگر خود را بالا ببرند.اين هنر نيست كه با حذف و نديد گرفتن ديگران خود را اثبات نماييم. من خودم شاهد هستم به عينه كه حتي برخي و شايد هم اكثر اساتيد تاريخ ما فاشيستي و شوينيستي به ملتها و قوميتهاي ديگر نگاه مي كنند.

نزهت احمدی گفت...

دوست عزیز که حتی یک نام مستعار هم برای خودتان انتخاب نکرده اید. امیدوارم که آن طوری که شما می گویید نباشد و هیچیک از همکاران ما به دلیل درک و درایتی که از مطالعه تاریخ به دست آروده اند به تحقیر هیچ قوم و ملیتی نپردازند.

چک نویس گفت...

سلام
من لیسانس بیکار علوم اجتماعی هستم راستش وبلاگ تنها جایی که میتونم توش راهت بنویسم

خوشحال میشم به من سر بزنید

چک نویس گفت...

شما دانشگاه الزهرا تدریس میکنید؟
ما دانشجوی آن جا بودیم خدا نصیب گرگ بیابان نکند!!!
ما هم زنیم دریغ از احترام!!!دریغ از همکاری بماند که چه انگ هایی خوردیم!!!
دریغ از جایگاه اجتماعی!!!
ما که هیچ کس را تشویق نمیکنیم به این دانشگاه برود چون انسان را منزوی میکند این دانشگاه یک مرکز انزواست!!!
ببخشیدا تجربش رو گفتم

نزهت احمدی گفت...

دختر خوب نمی دونم چی بهت گذشته و چه کس یا کسانی این قدر ترا آزده اند که تا این حد از دانشگاهی که در آن درس خواندی بیزار شدی! در حالی که دوره کارشناسی یکی از بهترین دوره های تحصیل است. البته من این هم اظهار نارضایتی را از دانشجویان رشته خودمان نشنیده ام. حتی گاه می بینم در دوره کارشناسی ارشد بین دانشگاه الزهرا و سایر جاهایی که قبول می شوند داشنگاه الزهرا را ترجیح می دهند. باور کن دروغ نمی گم. البته منظورم این نیست که بگم صددرصد بچه ها راضی هستند و هیچکسی کوچکترین نگرانی نداره اما واقعا اکثریت بچه های ما راضی هستند. موفق باشی و البته امیدوارم شرایطی پیش بیاید که میزان رضایت مندی ات از همه چیز بالا بره.