۱۳۹۳ فروردین ۱۷, یکشنبه

تكرار

زندگي به حالت عادي خودش بازگشت. پس از يك دوره تعطيلات طولاني و بي خاصيت كه بيشترين روزهاش را سخت كسالت داشتم و هيچ كار مفيدي نتونستم انجام بدم، باز برگشتم تهران. فكر كنم اصلا تعطيلات به حال من سازگار نيست. هر وقت كار ندارم و فكر مي كنم مي شه كمي استراحت كرد و البته كارهاي عقب افتاده را انجام داد، يك موردي بالاخره پيدا مي شه كه تمام برنامه ريزي هام را بهم بزنه. نمي دونم كي فرصت مي شه اين همه كار نيمه كاره را تمام كرد؟!

هیچ نظری موجود نیست: