۱۳۸۸ اسفند ۶, پنجشنبه

بچه داری و خانه داری یا تحصیل؟؟

برای خیلی از خانمها به ویژه دختران جوان این همچنان یک سواله که باید درس بخونند یا ازدواج کنند. گاهی درس می خونند چون هنوز ازدواج نکردند و گاهی ازدواج نمی کنند چون درس خوندن را دوست دارند. گاهی هم وسط تحصیلشون که ازدواج می کنند درس و کلاس و خلاصه همه اینها را می بوسند و می گذارند کنار. به قول یکی از همکاران ( که البته به شوخی گفت) تا دختری ازدواج نکنه نمی شه گفت واقعاً درس خونه یا نه.
بعضی ها معتقدند: "زنان را همین بس بود یک هنر نشینند و زایند شیران نر"
البته این فقط نظر برخی از آقایان نیست که کم نیستند خانم هایی که عیناً همین عقیده را دارند. به ویژه سر شیران نر هم تعصب زیادی دارند و اگر به جای شیر نر یک دختر کوچولو یپدا کردند از ته دل خیلی ناراحت می شند. بگذریم نمی خوام سر این قضیه را بیشتر باز کنم هر چه سر به مُهر بماند بهتر است. اما کم نیستند خانهای جوانی که هر دو اینها را با هم انتخاب کردند و نمی خواند هم به هیچ عنوان از سر هیچکدومش بگذرند. ناگفته نماند که من شدیدا تحسینشون می کنم. ولی می دونم که خیلی هاشون با صدها مشکل جورواجور دارند دست و پنجه نرم می کنند که یکی از اونها احساس درونی خودشنه که می شه اسمش را گذاشت عذاب وجدان! که البته شاید چون از اول همون شعر بالا بهمون القاء شده فکر می کنیم داریم جرم و جنایت انجام می دیم.
چند روز قبل توی اتاقم در دانشگاه بودم و با دو تا از دانشجوها صحبت می کردیم. دانشجوی دیگری هم با همکارم مشغول صحبت بود. اولش را نفهمیدم چی بود ولی وقتی مورد خطاب قرار گرفتم و از من خواسته شد که چیزی بگم چرا که این دانشجوی جوان تازه مادر شده و بچه اش کمی مشکل داشت اما نمی خواست مرخصی بگیره چون فکر می کرد از درسش عقب میافته. من خطاب به اون گفتم ببین دخترم توی دنیا هیچ چیزی را با بچه ات عوض نکن. فوقش کمی عقب میافتی... داشتم اینها را می گفتم که یکی از اون دانشجوها با شتاب از اتاق بیرون رفت تا من و بقیه اشکهاش را نبینیم. بعد از چند لحظه به خودش مسلط شد و برگشت. دوستش بهش گفت تو چرا گریه می کنی؟
من خوب خوب درکش می کردم. مادریه که دو تا بچه را در شهرستان می گذاره و میاد تهران درس بخونه. می تونستم کاملا بفهمم که چه احساسی داره. ترس، عذاب وجدان، غرولند خیلی از آدم ها، از کسانی که اصلاً به اونها مربوط نیست تا نزدیکان و ...و از یک طرف دیگه عشق به کاری که می کنه. شوق دانستن، پیشرفت و چیزهایی از این دست. خوب هر کدوم به یک سو می کشندش. اون نمونه ای از خیلی های دیگه ست.
ولی واقعا چرا باید وقتی یک زن متأهل می خواد درس بخونه باید این همه زجر بکشه؟ چرا کسی فکر نمی کنه این حق قانونیشه؟ چرا باید مثل یک گناهکار سرش را توی خانواده زیر بندازه و گوشه و کنایه های بقیه را تحمل کنه؟ اصلا به اونها چه مربوطه؟ علاوه بر اینها همون خانو هایی که توی خونه نشستن و برای این دسته از خانم ها صفحه می گذارند، خودشون چکار می کنند؟ آیا واقعا در تربیت بچه هاشون موفق تر از درس خونده های خانه ننشین بودند؟! آیا بیش از اونها حتی خانه داری می کنند؟ و....
تحقیقات یونسکو نشون داده فرزندان مادران تحصیلکرده از سلامت روح و روان بیشتری برخوردارند. چند ماه قبل هم توی تلوزیون داشت گزارش یک تحقیق را نشان می داد که حتی به لحاظ سلامت جسمی و تغذیه صحیح بچه ها، مادران شاغل گوی سبقت را از مادران به اصطلاح خانه دار ربودند.
پس دخترم راحت باش. به خدا توکل کن و راهت را بدون ترس و دلواپسی ادامه بده. اتفاقات پیش بینی نشده دست ما نیست. ربطی هم به بودن و نبودن و درس خوندن و نخوندن ما نداره. بچه هات را به خدا بسپار واز اون کمک بخواه. مطمئن باش خدا آدم را وقتی در مسیر خوب قدم می گذاره کمک می کنه.

۸ نظر:

محمد Mohammad گفت...

حالا باز خوب که خانمهای متأهل، می‌تونن ادامه تحصیل بدن!حالا اگه شده با عذاب وجدان و شنیدن کمی‌ غرولند !!!۱

اما بی‌چاره آقایون...از وقتی‌ متأهل میشن، کلا باید بیخیال همه چی‌ بشن...یعنی‌ بی‌خیال درس و پیشرفت و تفریح و همه چی‌..فقط باید صبح تا شب جون بکنن، که خانوما به جا ۴ بار در هفته، ۵ بار برن سر حراجی ها، روسری و کفش 30 درصد تخفیف بخرن!!۱
آخه اینم شد زندگی‌؟!!

ناشناس گفت...

سلام.مطالبتان مثل قرص مسكن برام بود. براي اينكه چند صباح ديگه من هم به جمع مادران دلواپس و عاشق وارد مي شم. آرومم كرديد.در تاييد اظهارتان بايد اضافه كنم اگه همسري بادرك و مهربان دركنار يك خانم باشه بيشتر اين مسايل قابل حله و من بدون اغراق ميگم به خاطر داشتن چنين موهبتي خدا رو شكر مي كنم. برام دعا كنيد.

مصفا گفت...

با سلام

حرفاتون منو به فکر برد. با اینکه عصر عصر علم و پیشرفته و در جا زدن معنا نداره چطور باید هنوز همچنین حرفهایی روی دور باشه و دلواپسیهایی از این قبیل دامن خانمهای تحصیلکرده رو بگیره. بگذریم تا بوده چنین بود امیدورام هستی این حرفا و حدیثها به زودی محو بشه. اما یه چیزی هم هست و اونکه گاهی وقتا همین تلقینهای منفی باعث پیشرفت میشه. واسه خودم که حالا کم و بیش از این حرفا شنیدم میدونید استاد مثل چی بوده ؟ مثل شعله آتیشی که باعث اوج گرفتن یه بالون میشه. شاید تشبیه بی ربطی بوده ولی در هر صورت بسته به همت خانومی میتونه باشه که پا به میدان علم و کار گذاشته.و صد در صد قبول دارم کامنت بالا که شریک زندگی هم میتونه عامل مهمی در روحیه دادن به همسرش باشه. شاید کم نباشه اشک ریختن اون خانوم و امثال اون توی خلوت و توی دید عام ولی کاش برسه روزی که سر افراز و بی دغدغه توی این عرصه سبقت بگیرن....

پاینده باشید و سرفراز

Faezeh V گفت...

aghye mohammad, asan che mani dare aghayoon dars bekhoonan?! aghayoon bayad faghat be fekre zano bache bashan. ke oona dar refahe kamel bashan. ;)hala agaram khastan dars bekhoonan, mitoonan shaba ro be in kar ekhtesas bedan... :)

فائزه گفت...

به نظر من اگه آدم پشتکار داشته باشدوتوکل هرکاری می تواند بکند وبه هرجایی که دلش بخواهد می تواند برسد مثل همه زنهایی که رسیدند مثل شما یا خانم دکتر بیانی یا خیلی های دیگه ...
موفق باشید

ناشناس گفت...

سلام.من هم یک حانم خانه دار و تحصیلکرده هستم.که با مشکلات زیادی به فکر ادامه تحصیل هم هستم.روزی مشکلات خانه داری و شغل پاره وقت و تصمیمم برای کارشناسی ارشد و اینکه یه کارآموزی مشاوره حقوقی در پیش دارم و اینکه هنوز چندماهی از ازدواجم نگذشته همه سراغ یه نی نی کوچولو رو ازم میگیرن چنان بهم فشار آورد که منم یه وبلاگ زدم تا حداقل واسه سبک شدن خودم یا پیدا کردن همدرد یا بهتره بگم کسانی با هدف مشترک خانه داری و ادامه تحصیل.حواسم به شام امشب و فصلهای نخونده کتابه نمیدونم چی نوشتم/.

notekonkor.blogfa.com

مهسا گفت...

جواب بخ محمد :
کسی تورو مجبور به ازدواج کرده که اینطور ناله می کنی ؟ با وجود این همه قوانین ضد حقوق زن و به نفع مرد که برای ازدواج گذاشته شده بازم ناراضی هستین ! اگه یکی از همین قوانینی که برای زنها گذاشتن مثل حق تمکین مرد برای شما مردها گذاشته بودن که زمان و زمین رو به هم می دوختین ...

پری گفت...

با سلام
من دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشدهستم.
حرفاتون به من آرامش داد و از دو دلی درم آورد.مدتی است دارم فکر می کنم آیا اگر ازدواج کنم این مسئله مانع نشه که من برای دکتراو کلا ادامه تحصیل تلاش نکنم.
به نظر من آقایون متاهل خیلی راحت تر ادامه تحصیل می دهند.در کلاس ماآقایون متاهل نسبت به خانم های متاهل موفق تر بودند.