۱۳۹۰ خرداد ۳, سه‌شنبه

روز زن

روز زن، روز مادر. شاید بشود ادامه داد: روز فداکاری، روز گذشت، روز احساس،... ونهایتا روز زندگی. آیا واقعا باور ندارید؟! کدام مان تجربه همدردی و همراهی مادر، زن ، خواهر و دختر را نداشته ایم. چقدر درشتی هایمان را صبورانه تحمل کرده اند! این احساس را همه آنانی که شانس مادر و خواهر و دختر خوب داشتن را داشته اند به خوبی درک می کنند. پس روز مادر و روز زن را نه فقط به همه خانم ها که به همه انسانها تبریک می گویم. حتی به خواهری بی همتا که این روزها در آستانه ششمین سالی است که ما را برای همیشه ترک کرد، این روز را تبریک می گویم و بخشی از شعری که در سال آخر دبیرستانش برای مادرم سروده بود را به اتکای حافظه ام تقدیم به همه زنان می نویسم:
مادر ای جلوه آثار حیات/ مادر ای شمع فروزان نجات/ مادر ای جان به فدای کرمت/ مادر ای بوسه زنم بر قدمت/.../ مادر این روز که لطفش از توست/ نیک باشد که فروغش از توست/مادر این روز بر تو تبریک/ دخترت گوید به تو از نزدیک
در ضمن از تمام کسانی که از من یادی کردند صمیمانه سپاسگزارم. به ویژه از خانم نعیمی که ایمیل پر احساس و محبتشان حس بودن را درمن زنده کرد و علی رغم بی حوصلگی ها و ابری بودن آسمانم مرا به نوشتن واداشت.


۵ نظر:

ناشناس گفت...

به این بهانه تبریکم رو پذیرا باشید .فکر میکنم در پاسداشت این روز برای شما و امثال شما که فداکاری میکنیدو از یک سوبخاطر تعهد خانواده و از دیگر سوعلاقه به علم ،از جان مایه مینهید باید شکوهبیشتری قائل شد.

روح خواهر بزرگوارتان که در لحظه هایتان هنوز جاریست، قرین رحمت پروردگار و دلتان بزودی پهنه ی آفتاب عالم تاب.
تقدیم به شما: باید از عشق بسازم غزلی قابل تو، غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو.دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد.سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد.

نزهت احمدی گفت...

از پیام زیبایتان سپاسگزارم. کاش می دانستم مخاطبم کیست.

ز.م گفت...

با پوزش. کامنت اول از طرف من بود . فکر می کردم از سبک نوشتن و نثر ناخوشایندم پی برده باشید.

farzad گفت...

تبریک دیر هنگام من را هم پذیرا باشید! امیدوارم مشکل خاصی پیشامد نکرده باشد و اینهمه دلتنگ و پر گلایه ننویسید! نمیدانم آن کار ترجمه که گفتید به کجا رسید و البته منکه تعارف نکردم شما را نمیدانم! ولی اگر همچنان از بنده کمکی بر می آید باز هم اعلام مجدد که در خدمت هستم

maryam گفت...

بعد از مدت‌ها به وبلاگ شما سر زدم و این شعر را خواندم. یاد خاطرات گذشته افتادم و از این شعر زیبا که از دل یک انسان پاک که مطمئنم با اخلاص گفته لذت بردم. خداوندا من گواهی می‌دهم که سراینده این شعر یک مادر نمونه و بینظیر بود. روحش شاد و یادش گرامی‌.