این چند روز آن قدر گرفتار کاربودم که حتی جنجالی ترین خبر شهر را هم نشنیده بودم! اما دیروز صبح حین رانندگی به طرف دانشگاه طبق معمول داشتم رادیو فرهنگ را گوش می دادم که با خبری مواجه شدم که با طنزی ظریف گوینده ( آگه اسمش را اشتباه نکنم آقای ساکتی) در موردش کلی حرف زد و اون دزدیده شدن مجسمه های برنزی شهر بود. توی خبری که اون گفت صحبت از 3 مجسمه بود اما بعداز ظهر که توی تاکسی داشتم به طرف ترمینال آرژانتین می رفتم رادیو از دزدیده شدن دهمین مجسمه خبر داد.
راستش را بخواهید همون سر صبحی که این خبر را البته با چند روز تأخیر شنیدم شوک شدم. آیا به قول گوینده رادیو دزد یا دزدان به خاطر قیمت برنز این مجسمه ها را دزیده اند یا نکنه طالبان هم پاش به اینجا رسیده و می خواد نسل هر چه مجسمه توی شهر هست را بربیندازه؟! واقعاً نمی دونم چی بگم. البته من چون تهرانی نیستم بعضی از این مجسمه های مسروقه را که نام برد ندیده بودم. اما یکیش را خیلی می دیدم و بهش یک دلبستگی خاصی هم داشتم اون هم مجسمه مادر بود. نمی دونم جای خالی اون را توی میدان مادر چه چیزی پر خواهد کرد؟!
چرا ما علق ملی نداریم؟ چرا قدر چیزهامون را نداریم؟ چرا به جای سازنده بودن نابودگر هستیم؟ چرا راحت و بی توجه از کنار همه چیز می گذریم؟ و یک عالمه چراهای دیگه از دیروز تا امروز فکرم را آشفته کرده.
فکر می کنم من که هنرمند نیستم و شاید به ارزش هنری این آثار چندان آشنا هم نباشم این قدر آزده شده ام ، بیچاره هنرمندان این مرز و بوم که یا آثار هنریشون را می گذارند توی زیر زمین های نمور و ... تا بپوسه یا اگه خوش اقبال باشند و در معرض دید قرار بیگرند اون وقت از وسط شهر جلو چشم مردم ( اون هم توی تهرانی که شب و روز نداره و همیشه خدا پر از رفت و آمده) می دزدند! چرا؟ نمی دونم. فقط با همه کسانی که از این حادثه ناراحت شده اند همدردی می کنم.
راستش را بخواهید همون سر صبحی که این خبر را البته با چند روز تأخیر شنیدم شوک شدم. آیا به قول گوینده رادیو دزد یا دزدان به خاطر قیمت برنز این مجسمه ها را دزیده اند یا نکنه طالبان هم پاش به اینجا رسیده و می خواد نسل هر چه مجسمه توی شهر هست را بربیندازه؟! واقعاً نمی دونم چی بگم. البته من چون تهرانی نیستم بعضی از این مجسمه های مسروقه را که نام برد ندیده بودم. اما یکیش را خیلی می دیدم و بهش یک دلبستگی خاصی هم داشتم اون هم مجسمه مادر بود. نمی دونم جای خالی اون را توی میدان مادر چه چیزی پر خواهد کرد؟!
چرا ما علق ملی نداریم؟ چرا قدر چیزهامون را نداریم؟ چرا به جای سازنده بودن نابودگر هستیم؟ چرا راحت و بی توجه از کنار همه چیز می گذریم؟ و یک عالمه چراهای دیگه از دیروز تا امروز فکرم را آشفته کرده.
فکر می کنم من که هنرمند نیستم و شاید به ارزش هنری این آثار چندان آشنا هم نباشم این قدر آزده شده ام ، بیچاره هنرمندان این مرز و بوم که یا آثار هنریشون را می گذارند توی زیر زمین های نمور و ... تا بپوسه یا اگه خوش اقبال باشند و در معرض دید قرار بیگرند اون وقت از وسط شهر جلو چشم مردم ( اون هم توی تهرانی که شب و روز نداره و همیشه خدا پر از رفت و آمده) می دزدند! چرا؟ نمی دونم. فقط با همه کسانی که از این حادثه ناراحت شده اند همدردی می کنم.
۷ نظر:
راستش منم از همه جا بیخبر بودم که دیروز خواهرم گفت دهمی رو هم دزدیدن....
واقعا شوکه شدم... آدم واقعا ناراحت میشه.... منم همون مجسمهٔ مادر رو خیلی دوس داشتم.... حس خیلی بدی که یه سری مجسمه دیگه سر جاشون نیستن.... و لابد جای خالیشون با نمادهایی که مردم دوستشون ندارن قراره پر بشه...
فقط این وسط خوشحالم که مجسمهٔ فردوسی سنگیه و دزدیدنش هم فکر کنم سخت باشه.... البته شاید!!!!!
بله واقعا جای تاسف داره استاد. ولی این پستتون شاید یه جورایی جواب پست "چشمها را باید شست...." باشه. این مساله ریشه دار تر از حرفها و حکایاتیست که ازش صحبت میکنیم. شاید در کشوری که دولتمردان اون توانایی حفظ آثار فرهنگی و هنری اون مرز و بوم رو ندارن از عوام بیش از این توقع نمیره .....بگذریم!
سلام خانوم دکتر از طریق وبلاگ یکی از دوستان بلاگ شما رو دیدم من کارشناسی ارشد تاریخ هستم و در مدارس تدریس می کنم در شهرستان... البته تحصیلاتم در تهران بوده و از بختیاری بخت خفتم از محضر اساتید برجسته این رشته بهره بردم ... بگذریم مطالب زیبا و موشکافانه شما رو دیدم اکثر مطالبتون رو خوندم و البته از نوشتار روانتون هم لذت بردم ... استاد گرانقدر به نظر بنده حقیر با برخوردهایی که در جامعه و محیط کار دارم با دانش اموزان و دبیران البته عمده مشکلات ما از عدم رشد فرهنگی ما ناشی میشه و البته در مورد قضیه مجسمه ها و خلیج فارس و جزایر سه گانه و ... که متاسفانه جز مردم عادی برخی تحصیلکرده ها هم این وضع رو دارند این هست که روحیه ملی و ملی گرایی بشدت در سالهای بعد از انقلاب به شدت آسیب دیده بارها با دبیرانی که گفتن بشه خلیج ع ر ب ی مگه چی میشه !! بحث کردم و از این بابت رنج بیشماری بردم و می برم تا حدی که برام مساله ساز هم شد و ...علیرضا قزوه شاعر با همه ویژگیهای ظاهرا انقلابی که ازش سراغ داریم یک بار در همین تلویزیون حرف جالبی زد و گفت ما به قدری مذهب رو پر رنگ کردیم که دیگه ملیتمون داره گم میشه !به قول حافظ : درد ما را نیست درمان الغیاث .... بگذریم شاد باشید وبر قرار
استاد سر کلاس عرض کردم خدمتتون اینا همش سو تفاهمه دزدی در کار نیست شهرداری مجسمه ها رو برده واسه تعمیر...
جسارتا عرق ملی به کجای کارمون میاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
manam age goshnam beshe, mojasameha ke hich, bazan, khode honarmandash ro ham age betoonam midozdam....ei baba...in mojasameha vase man o shoma erghe melli e,o... ,...na vase oon bande khoda ke noon nadare shikame zan o bachash ro sir kone...(pei nevesht...ehtemalan vase gheimate felezeshoone ke dozdide mishan)
akhe mojasame be oon bozorgi che joori dozdide mishe o kasi nemifahme....?!
نمی دانم چرا ما عادت کردیم مسئله ای را که توی اخبار وروزنامه ها اعلام می کنن نمی توانیم باور کنیم همیشه می دانیم که یک مسئله ای پشت پرده هست خداکنه این مجسمه ها هم فقط برای سیر شدن شکم یک عده گرسنه دزدیده شده باشه!...
ارسال یک نظر